آیا معلمان هنوز فرهنگی اند?
مرد جوان با کت و شلواری و کراوات مرتب و موهایی شانه کرده سوار بر دوچرخه اش وارد محله می شود همه به احترام دستی برایش تکان می دهندو از جای برمی خیزند. او آقای معلم است!
بیش از ۱۰۰ سال از شروع آموزش و پرورش نوین در ایران و ۹۵ سال در گناباد می گذرد. نهادی که در گفتار بسیاری از ایرانی ها هنوز اداره فرهنگ است و معلمانی که در این سیستم آموزش می بینند و آموزش می دهند فرهنگی نامیده میشوند. اما چرا؟
آموزش و پرورش در ابتدا که تشکیل شد وظیفه ای فراتر از سواد آموزی برعهده داشت. این نهاد مامور ارتقاء فرهنگ مردم بود. وقتی که ایرانی ها آگاه شدند که آنچه در دوران قجر بر آنها گذشته است چیزی جز جهل نبوده ، تصمیم گرفتند تغییر کنند.
تغییری که در نخبگان جامعه ایجاد شد و برای انتقال آن به توده های مردم بهترین وسیله سازمان آموزش و پروش بود. به همین منظور نیروهای تربیت شده این نهاد در روستا و شهرهای مختلف متفاوت از مردم عادی ظاهر شدند.
معلم کسی بود که بهتر از بقیه مردم لباس می پوشید، بهتر رفتار می کرد و بیشتر می دانست. آنها مامور بودند علاوه بر بچه ها با والدین و دیگر مردم محل ارتباط داشته باشند و فرهنگ جدید و خلق و خوی جدید را به آنها آموزش دهند.
معلمان الگویی از یک انسان مدرن و به روز بودند. به عبارتی معلم یک سرو گردن از مردم محل بالاتر بود و خیلی ها آرزو داشتند روزی فرزندشان معلم شود.
مدرسه ها نیز همیشه محل جشن های ملی و میهنی بود و از هر چند گاهی اداره معارف ( همان آموزش و پرورش) گروه های مختلف را دعوت می کرد و برایشان برنامه داشت. از آن طرف مدیر مدرسه ، شان بسیار بالایی بود و همیشه در مراسمات رسمی کنار فرماندار شهر می نشست. در چنین فضایی و با این وسعت کارکرد طبیعی بود که لفظ، فرهنگی ، بر این انسان ها بنشیند.
اما کاملا مشخص است معلمین از آن روزهای اقتدار بسیار فاصله گرفته اند. در یک کلمه باید بگویم معلمی از یک شان اجتماعی به یک صنف شغلی تبدیل شده است. اول آنکه معلمان، دیگر به هیچ وجه پیشرو، تغییر و تکامل فردی نیستند. نه خودشان، برجستگی های علمی خاصی دارند و نه سبک زندگی شان الگوی بقیه مردم است. اگر خواسته باشیم کمی تلخ تر نقد کنیم باید بگوییم ، مشکلات زندگی این قشر در دوره هایی ، آنها را دچار افت شدید فرهنگی هم کرده بود.
در دهه ۶۰ و ۷۰ که دوره تحصیل ما بود. نکات جالبی از این قشر دستگیرمان شد. خاطراتی که خیلی از جوان ها از آن زمان دارند و حال که به تحلیل آن می نشینند همه آسیب است.
معلمانی که در مسائل مالی ضعیف بودند. وسیله نقلیه آنها اکثرا موتور سیکلت بود و اندکی که پیکان نحیفی داشتند. رفتارهای خشن در هنگام تدریس و تنبیه های زیاده از حد و بدون دلیل امری متواتر در بین معلمان بود.
آن زمان گمان می کردیم حکمتی در پی این رفتارها نهفته است و در پس رنج این تنبیه های وحشتناک معلم، سعادتی است فراتر از گنج. اما گذر زمان نشان داد که بیشتر این آزارها، آرامش گذرا برای معلم سرخورده بود تا مشکلاتش را از یاد ببرد. و آنچه در این بین منتقل نمی شد فرهنگ بود. خدا را شکر که معلمان این روزها ، دنبال آموزش حکمت زندگی نیستند و والدین هم دیگر نمی گویند. گوشتش از شما استخوانش از ما!
از سویی باید بگویم ، در دوران جدید کودکان ، مسیرهای گوناگونی برای آموختن دارند. انواع رسانه ها و انواع گروه های اجتماعی فرایند تعلیم را تسهیل می کنند و قدرت آموزش از انحصار آموزش و پرورش خارج شده است و این از قدرت آن نهاد بسیار کاهیده است.
چند روز دیگر تبلیغات انتخابات شوراها آغاز می شود و شما خواهید دید که در پای بسیاری از پوسترهای کاندیداها نوشته خواهد شد .مورد اعتماد جامعه فرهنگیان!
آیا واقعا گروهی وجود دارد که بگوید ما نماینده تعدادی از معلمان هستیم؟ شواهد نشان می دهد در شهرستان گناباد، تشکل غیر دولتی منسجم و فعالی از سوی معلمان وجود ندارد. شما در خیابان های گناباد که راه بروید. هیچ کجا تابلویی نخواهید دید که نوشته شده باشد. جلسه قرآن معلمان، موسسه فرهنگی معلمان، نشریه معلمان، جلسه ماهانه معلمان، صندوق قرض الحسنه معلمان!
این در حالی است که مردم روستاهای اطراف در مرکز شهرستان نشست های منظم در قالب مراسم دعا و قران دارند و یا صنوفی مانند بازار ، جلسات هفتگی دارند. هیچ گروهی وجود ندارد که عملکردش را بتوان نمونه ای از اندیشه و عمل جمعی معلمان دانست.
واقعیت این است که نهاد آموزش و پرورش و صنف معلمان دیگر پیشرو و نخبه گرا نیستند. معلمان با استعداد و توانمند نیز ، هوش خود را نه در تعلیم که این روزها در تجارت مصرف می کنند. کم نیستند معلمانی که شغل دوم دارند که البته از شغل اولشان هم پرسود تر و هم مهمتر است.
معلمان ما این روزها، نه مانند سلف صالح خویش، سکان دار تعالی فرهنگ در شهرستان هستند ، نه در رفتارهای جمعی درون گروهی خود به ثباتی رسیده اند که نماد بیرونی آن در تشکلی بروز یابد. اکنون اگر معلمی را می بینید که اهل مطالعه است و به کار فرهنگی در سطح شهر مشغول است این را باید به حساب قریحه ، هنر و توانمندی فردی او گذاشت و نه به تلاش نهاد آموزش و پرورش و نه نتیجه فعالیت گروهی معلمان.
این مطلب قبلا برای نشریه مژده ارسال شده بود تا در ویژه نامه هفته معلم منتشر شود. – احمد یوسفی مقدم
جواب این مطلب بی ربط در سایت حزب الله گناباد نوشته شده. مخاطبان عزیز آن را مطالعه فرمایند:
http://hezbolah.net/index.php?option=com_content&view=article&id=12842:1392-02-17-17-26-48&catid=53:1391-04-16-06-17-35