جمعه خونین گناباد / روایت جانباز حجت الاسلام باصری از تیراندازی ۵ آبان ۱۳۵۷
روز پنجشنبه 4 آبانماه 1357 بعدازظهر در مسجد جامع جديد براي كشتهشدگان زلزله طبس مجلس ترحيم بود كه در پايان مجلس، از مسجد جامع جديد تا مهديه راهپيمايي شد .
روز پنجشنبه ۴ آبانماه ۱۳۵۷ بعدازظهر در مسجد جامع جدید برای کشتهشدگان زلزله طبس مجلس ترحیم بود که در پایان مجلس، از مسجد جامع جدید تا مهدیه راهپیمایی شد و در مهدیه بعد از ادای نماز مغرب و عشا به مردم سفارش شد که فردا از ساعت ۹ صبح در محل حسینیه گنابادبرای کشتهشدگان حادثه طبس چهلمین روز مجلس ترحیم برگزار است که صبح جمعه ساعت ۹ که رفتم دیدم نیروهای ژاندارمری و لباس شخصی اطراف حسینیه را محاصره کردند، شخصی امد خود را سرهنگ محمد عمرانی معرفی کرد و گفت که من رئیس شهربانی هستم و اگر راهپیمایی کنید دستور تیر دارم
از دلایلی که رژیم خیلی به مراسم ما حساس شده بود این بود، که از روز اول حادثهِ طبس در کلیهی بخشها و روستاهای گناباد و در تمامی انان سخنرانان علیه شاه صحبت کرده بودند ودر روز تیر اندازی چهلم حادثهی طبس در واقع رژیم ستم شاهی چارهای غیر از به گلوله بستن نداشت . خلاصه در روز چهلم زلزله طبس که مصادف بود با ۵آبان ۱۳۵۷ در حسینه گناباد مجلس ترحیم گرفته بودیم ، سخنران آن روز حجه الاسلام حاج آقای مدنی ناشر الاسلام گنابادی بودند و همچنین حجهالاسلام حاج آقای خطیب شهری و شهید پیش اهنگ دلویی،
همهی آقایان در طول صحبت چند مرتبه اسم امام خمینی را میبردند و جمعیت مرد و زن ۳صلوات میفرستادند .همانطور که قبلاً گفتیم رئیس شهربانی گناباد سید محمد عمرانی که هنوز ۴۸ساعت از ورودش به گناباد نگذشته بود ، نیروی کمکی از ژاندارمری و پاسگاهها و نیروهای ساواکی گرفته و بیشترشان در اطراف حسینیه و میدان مسلح و اماده بودند.
خوب یادم هست که ما را مورد خطاب قرار داده بود و هی قسم یاد میکرد به جدش پیغمبر که امروز دستور اکید دادهاند که اگر راهپیمایی شروع شود همه را به رگبار گلوله ببندید.
ما اصرار داشتیم که باید کما فی السابق راهپیمایی آرام انجام شود، در آخر رئیس شهربانی گفت آقای باصری از شما خواستهاند که به داخل حسینیه برگردید، شاید تصمیم شما عوض شود. هنوز من صورتم را به طرف درب حسینیه برگرداندم که چشمهایم بر اثر اصابت گلوله تار شد و روی زمین افتاده و مرتب شهادتین را بر زبان جاری داشتم،
لازم است بگویم وقتی من صورتم را که به طرف حسینیه برگرداندم علما، روحانیون و مردم در حال بیرون آمدن از حسینیه بودند که بعداً پسر برادرم برای من گفت که اقای سید مهدی ابراهیمی، مهندس حسین ابراهیمی و دانش آموزان حسن ابراهیمی قوژدی هم مورد اصابت گلوله قرار گرفتهاند، او میگوید اینقدر تیر اندازی به اطراف و هوا کردند که من فکر میکردم باید ۱۰۰نفر را مصدوم کرده باشند.
بعد از حادثه مرا به بیمارستان گناباد و از آنجا به تربت حیدریه منتقل کردند.
روز شنبه۶ آبان ۵۷نیز دو هلی کوپتر به بیمارستان تربت حیدریه آمدند و من و بقیهی زخمیها را به بیمارستان مشهد انتقال دادند که هلیکوپترها را آیه ا.. سید حسن قمی فرستاده بودند و از جمله کسانیکه در مشهد به ملاقاتم آمدند میتوان از آقایان آیه ا… قمی، آیه ا…. سید عبد ا… مرعشی، آیه ا…. طبسی، آیه ا… خامنهای، شهید هاشمی نژاد و بسیاری دیگر از روحانیون که به ترتیب از من عیادت کردند .
خیلی جالب بود، روزنامه خراسان در ۷آبان نوشته بود بنا به گزارش خبرنگار ما از گناباد در حادثهِ تیر اندازی در گناباد ۱۰تن کشته و مجروح شدند و از جمله آقای شیخ محمد باصری در بیمارستان امام رضا، بخش سوانح در گذشتند و حال بقیه وخیم است .بر اساس این روزنامه آیه ا… ربانی امانی که در جیرفت تبعید بود و دیگر آیاتی که در مناطق بد آب و هوای ایران تبعید بودند بنا به گزارش روزنامهی خراسان برای بازماندگان ما تلگراف تسلیت زده بودند و باز روزنامهِ خراسان در روز ۹آبان ۱۳۵۷نوشت که در حادثهی تیر اندازی مامورین در گناباد کسی کشته نشده است.
سلام
عالیبود