پروفسور پاکدامن می خواست برای همیشه به گناباد بیاید
در جلسه خانه گناباد ابوالحسن پاکدامن پسر عموی پروفسور پاکدامن با گرامی داشت یاد ایشان خاطره ای از ماه های آخر پروفسور تعریف کرد
با سلام خدمت همه همشهریان عزیز
مرحوم پروفسور پاکدامن علاقه بسیار زیادی به وطن خود و مردمان آن داشت.
همان طور که می دانید یک سال از فوت ایشان گذشت و حالا ما خاطره ایشان را دوباره زنده می کنیم.
ایشان چهار ماه قبل از فوت در تهران بود و به من گفت که من برای آخرین بار می روم به آلمان و وسایلم را بر می دارم و می آورم تا برای همیشه اینجا زندگی کنم. او گفت من می خواهم در گناباد مستقر شوم و از تو هم می خواهم با من بیایی.
ایشان وقتی که رفت به فرانکفورت . آنجا حالشان بد می شود و می روند به بیمارستانی که آنجا دخترشان پزشک است. باهم صحبت کردیم روزهای اول با خنده می گفت چیزی نیست خوب می شوم. و چون ایشان واقعا شخصیت تو داری بود و از بیماری خود زیاد نمی گفتند من فکر نمی کردم حالشان اینقدر خراب باشد.
ایشان عشقش گناباد بود. روزهای آخر که به سختی صحبت می کردند به من گفتند اگر توانستم خودم بیایم به ایران که می رویم گناباد مستقر می شویم و اگر نه جسدم را ببر گناباد تا پهلوی پدرم دفن شود.
من اجرای دستور کردم و از همینجا از همه مردم گناباد که در مراسم ایشان شرکت کردند. فقط بگویم که دکتر پاکدامن همه عمر به یاد گناباد بود و خودش را سلولی از بافت گناباد می دانست.
یادش گرامی و نامش جاویدان
خبرهای مرتبط:
» در ستایش تنهایی – برای اولین سالمرگ پروفسور پاکدامن
ما مردم گناباذ باید قدر این افراد با سواد را بدانیم واز تجربیاتشان استفاده کنیم
روحش شاذ ویادش گرامی